گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سیزدهم
فصل اول : حکمت و فواید حجاب و زیان هاي بی حجابی






اشاره
در تمامی جوامع بشري، از عهد باستان تا آغاز عصر مدرنیسم، حتی در جوامع غیر دینی، زن همواره حجاب و پوشش کاملی
داشت. 1 حیا و عفاف که عامل پوشیدگی و حجاب است، ریشه در فطرت زن دارد. دلایل عقلی زیادي نیز ضرورت حجاب را
تایید میکند که در این فصل، به بیان برخی از آنها می پردازیم. هر یک از حکمت هاي حجاب به تنهایی می تواند هر انسان
فرهیخته و منطقی را قانع کند که حجاب، ضروري و مفید، و بی حجابی مضرّ و خطرناك است.
حجاب براي دیده شدن زن
انسان موجودي مرکّب از روح و جسم است و حقیقت انسانی او روح است نه بدن. بدن مَرکَب انسان است. ما انسان ها راه زیادي
آمدیم تا به عالَم طبیعت و دنیا رسیدیم. ابتدا در عالَم انوار 2 بودیم. با ورود به عالَم انوار، مرکبی از جنس نور در اختیار ما قرار
گرفت و بر آن سوار شدیم تا 1- چگونگی و علّت ظهور پدیده ي بی حجابی در عصر مدرنیسم، در مباحث آتی کتاب بیان شده
است. 2- در اثر حجاب هاي عالم طبیعت، ما آن عوالم را به یاد نمی آوریم. با سیر و سلوك عرفانی می توان حجاب ها را شکافت
و آن عوالم را به یاد آورد. اینکه آن عالَم طی شد. سپس از آن مرکب پیاده شدیم و مَرکب مزبور در آن عالم ماند و ما وارد عالَم
اظلّه و اشباح (سایه ها) شدیم و در آنجا بر مرکبی از جنس شَبَح سوار شدیم. پس از طی کردن آن عالَم، از مرکب شبحی هم پیاده
شدیم و آن مرکب در آن عالم ماند و ما وارد عالَم ذَر شدیم. در عالَم ذر بر مرکبی از جنس آن عالَم سوار شدیم و پس از طیّ آن
عالَم نیز از مرکب ذرّه اي پیاده شدیم و آن مرکب در عالم ذر ماند و خود ما وارد عالَم طبیعت شدیم. در این عالم سوار بر مرکبی
خاکی به نام جسم شدیم که متناسب با عالَم طبیعت است. پس از طی عالَم طبیعت از مرکب جسم هم پیاده می شویم، بدن ما می
میرد و آن را دفن میکنند و متلاشی می شود و ما وارد عالَم برزخ شده و سوار بر مرکبی به نام قالب مثالی می شویم. عالَم برزخ هم
که تمام شد، وارد عالَم قیامت شده و سوار بر مرکبی از جنس آن عالَم خواهیم شد. انسان همچون مسافري است که قسمتی از
سفرش را با هواپیما، قسمت دیگر را با اتومبیل و بخش دیگر را با کشتی طی میکند. خود مسافر غیر از هواپیما، اتومبیل و کشتی
است. خود انسان نیز غیر از پیکرهایی است که به عنوان مرکب در هر عالَم در اختیارش قرار می گیرد. نکته ي مهم این است که
گاهی ظهور مرکب و وسیله ي نقلیّه، مانع توجّه به کسی می شود که سوار بر آن است. فرض کنید یک اتومبیل بسیار شیک و
خوش استیل و زیبا از خیابان رد می شود و همه ي افراد، خیره خیره به آن اتومبیل نگاه میکنند. وقتی اتومبیل رد شد، اگر از آنها
سوال شود: راننده ي اتومبیل زن بود یا مرد؟ عینکی بود یا نه؟ لباس او چگونه بود؟ جواب خواهند داد: به راننده چه کار داریم؟
ماشین را ندیدي چقدر زیبا بود؟! خداوند متعال در آفرینشِ بدنی که زن بر آن سوار است، زیبایی و ظرافت بیشتري به خرج داده
است. اگر این مرکب بی پرده در جامعه عرضه شود، توجّه همگان به سمت بدن، که مرکب زن است معطوف می شود و هیچ کس
توجّه نمیکند و اهمیّت نمی دهد که روحی که بر این مرکب سوار است، کیست؟! زن یعنی شخصیّت انسانی زن. زن یعنی اندیشه و
کمالات انسانی و دانش و تفکّرات زن و در یک جمله، یعنی روح زن. امّا هنگامی که زن بدن خود را آرایش و تزیین میکند و در
جامعه در معرض دید قرار می دهد، همه ي توجه ها به بدن او متمرکز می شود و کسی به دید یک انسان، با اندیشه، دانش،
روحیّات و اخلاق انسانی به او نمی نگرد. یعنی شخصیّت انسانی او در پشت زیبایی جسمانی او گم می شود. اسلام می گوید: اي
زن! بدن تو حجاب و مانع دیده شدن شخصیّت توست، پس آن را بپوشان تا خودت دیده شوي و توجّه ها به شخصیّت انسانی ات
متمرکز شود. حجاب، مانع دیده شدن تو نیست؛ بلکه براي این است که خودِ حقیقی ات دیده شود. بدنت را بپوشان تا خودت دیده
صفحه 10 از 63
شوي؛ تا هنگامی که به تو نگاه می کنند، به دانش، اندیشه، اخلاقیّات، شخصیّت و حقیقت وجودي و جنبه ي انسانی ات توجّه
کنند. اي زن! آن هنگام که خدا روح تو را آفرید، فرمود: فَتَباركَ اللّهُ اَحسَنُ الخالِقینَ 1: آفرین بر خدا، نیکوترین آفرینندگان. این
اشتباه بزرگی است که تمام زیبایی خود را در 1- سوره ي مومنون، آیه ي 14 . پیکر جسمانی و مرکب خاکی ات بدانی. اگر
حقیقت خود را بشناسی، می بینی که جلوه ي جمال بی نهایت خدایی. خداوند زیبایی هاي زیادي در وجود تو پنهان کرده است.
خود را کشف کن. اگر زنی به زیبایی هایی که خداوند در روحش تعبیه کرده است پی ببرد، هرگز به زیبایی ظاهري اش نمی نازد.
اي زن! خود را با مرکبت عوضی نگیر، که تو خیلی بالاتر از آن هستی. چقدر کوته فکري و تنگ نظري است که زن فکر کند هیچ
بخش خواستنی تر و جذّاب تر و دوست داشتنی تر از بدن، در او وجود ندارد. شخصی را در نظر بگیرید که قصري بسیار مجلّل با
تالارها و سالن هاي فوق العاده زیبا دارد. این قصر مجلل، انباري و سرویس بهداشتی هم دارد. طبیعتاً در قصر به این زیبایی، انباري
و حمّام و توالت را نیز زیبا درست کرده اند. امّا چقدر کوتاه فکري است که صاحب این قصر، به هر مهمانی که بر او وارد می شود،
انباري، دستشویی و توالت آن را نشان دهد. زیبایی شَخصیّت زن که خدا در روح او قرار داده است کجا و زیبایی پیکر جسمانی
اش کجا؟! البتّه اسلام نمی گوید همین مرکب را هم به طور مطلق و همیشه بپوشان. بلکه می گوید آن را آرایش کن و به همسرت
تجلّی کن که خداوند براي این کار به تو اجر می دهد. امّا بدنت را در جامعه عرضه نکن که خودت گم می شوي. پس حجاب
براي دیده نشدن زن نیست؛ بلکه براي دیده شدن اوست.
حجاب مایه ي مصونیّت و امنیّت زن
حجاب باعث می شود زن از تعرّضات مردان هوسران مصون بماند و مایه ي امنیّت زن در جامعه است. زنان و دخترانی که در
جامعه خودآرایی، خودنمایی، جلوه فروشی و طنّازي میکنند، در معرض برخوردهاي زشت مردان هوسران قرار می گیرند. از متلک
گفتن ها و رفتارهاي زشت و مزاحمت هاي خیابانی گرفته تا رفتارهاي خیلی خشن، همچون ربوده شدن و تجاوز به عنف. حجاب
محدودیّتی براي مردان هوسران و مصونیّتی براي زنان پاکدامن است. اگر بخواهیم در جامعه، زن در امنیّت و آسایش و آرامش
باشد و از تعرّض مردان هوسباز و شهوتران مصون بماند، لازمه اش این است که پوشش او به گونه اي باشد که راه این طمع را بر
مردهاي کذایی ببندد و به ذهن کسی خطور هم نکند که می تواند او را بازیچه ي هوس هاي خود قرار دهد . اشخاص همه ي
حرف هایشان را با زبان نمی زنند. خیلی از حرف ها را با حرکات، حالات، و طرز لباس پوشیدن می زنند. زنی که خود را آرایش
کرده و لباس محرّکی پوشیده است و حرکت هاي جلفی از خود نشان می دهد، با این طرز لباس پوشیدن و رفتار کردنش حرف می
زند و به مردان هوسران می گوید من عروسکم، بیایید با من بازي کنید. بیایید خواسته هاي شهوانی خود را با من ارضاء کنید. من
انسان اندیشمند و ارزشمندي نیستم، یک ابزار ارضاء شهوتم. لباس، پوشش و رفتار زن باید به گونه اي باشد که به مردان هوسباز
بفهماند که من اهلش نیستم و به شما اجازه نمی دهم مرا بازیچه ي هوسرانی هاي خود کنید. حجاب چنین پیامی دارد و زن را در
امنیّت قرار می دهد.
حجاب عامل استحکام خانواده
حجاب، باعث تحکیم پیوند خانوادگی و استحکام خانواده هاست. مردي که بیرون از خانه دائماً در معرض جلوه هاي زن هایی جز
همسر خود است و با تحریک هاي جنسی گوناگون مواجه می شود، کم کم از همسر خود دلسرد می گردد و در نتیجه، محیط
خانواده انسجام خود را از دست می دهد و سست و چه بسا متلاشی می شود، چرا که همسر او حدّ معینّی از زیبایی دارد و همه ي
جذابیّت ها و زیبایی هاي ظاهري زنان خود آرا و جلوه فروشی را که در جامعه می بیند، ندارد. اگر بخواهیم بنیاد خانواده مستحکم
صفحه 11 از 63
باشد، باید مرد از معرض چنین جلوه هایی مصون بماند و براي این منظور، زنان باید پوشیده و موقر در جامعه ظاهر شوند. این به
سود خود زن هم هست. چون زنی که در بیرون از خانه خودنمایی میکند، چه بسا خود نیز شوهري دارد. به زنی که خود را بزك
میکند و در جامعه حاضر می شود باید گفت چه بسا زن دیگري نیز این گونه خود را بیاراید و در برابر شوهرت ظاهر شود و دل
شوهر تو را برُباید و کم کم محیط خانواده ات سرد و متلاشی شود. آیا این به سود توست؟ همین بلایی که تو داري سر دیگران می
آوري، دیگران هم می توانند سر تو بیاورند. پس اگر بخواهیم بنیاد خانواده محکم و محیط خانه گرم و صمیمی باشد و دلبستگی
مرد به زنش کم نشود و توجّه بیشتري به همسرش داشته باشد، باید زن ها وقتی به جامعه می آیند، پوشش و وقار کافی داشته باشند.
حجاب این امکان را فراهم میکند که مرد از یک سو توجّه بیشتري به خانواده اش داشته باشد و از سوي دیگر فراغت خاطر بیشتري
براي اندیشیدن درباره ي خدا و حقایق معنوي و متعالی پیدا کند. پس، از این جهت هم می توان حجاب را یک امر ضروري و
منطقی تلقّی کرد.
حجاب باعث بقاي انگیزه ي ازدواج
حجاب باعث حفظ انگیزه ي ازدواج و تن دادن مرد به مسوولیّت ها و دشواري هاي تشکیل و اداره ي خانواده است. یکی از
معضلاتی که امروز در جامعه داریم این است که مردها تن به ازدواج نمی دهند؛ چون تأمین هزینه ي اداره ي زندگی و مسوولیّت
هاي دشوار اداره ي خانواده، کار سنگینی است. وقتی زنان خود را آرایش میکنند و در جامعه عرضه می نمایند و به آسانی خود را
در دسترس مردان قرار می دهند، مرد براي چه به مسوولیّت هاي سخت و دشوار اداره ي خانواده تن بدهد؟ بازار آزاد لذّت جویی
هاي جنسی، خواسته هاي او را تأمین میکند، بدون اینکه آن دردسرها و هزینه ها و مشکلات را داشته باشد. لذا، اگر بخواهیم انگیزه
ي تشکیل خانواده باقی بماند، باید راه کاموري هاي جنسی به شکل غیراخلاقی در جامعه بسته باشد و بازار آزاد لذّت جویی هاي
جنسی، تعطیل شود. دخترهایی که خود را بزك می کنند و در دانشگاه، خیابان، پارك، پارتی و هر جاي دیگر ظاهر می شوند،
نمی دانند چه بلایی به سر خود می آورند و چگونه شانس ازدواج را از خود سلب میکنند. لذا اگر بخواهیم انگیزه ي ازدواج باقی
بماند، زن به هنگام حضور در جامعه، باید پوشیدگی، وقار، متانت و سنگینی خود را حفظ کند؛ تا تنها راه تأمین این نیاز حیاتی
براي مرد، تشکیل خانواده باشد.
حجاب زن مایه ي آرامش روحی مرد
حجاب باعث آرامش روانی و نبودن هیجانات و فشارهاي عصبی و روانی ناشی از تحریکات جنسی دمادم مردان توسط زن هاي بی
حجاب و خودآراست. زن هایی که بزك کرده، بی حجاب، جلف و جلوه فروش در جامعه حضور پیدا میکنند، خدا می داند به سر
مردها چه می آورند. بعضی از این خانم ها می گویند ما این طور راحت تریم. دوست داریم این طور لباس بپوشیم و آرایش کنیم.
مگر خدا انسان را آزاد نیافریده است؟ پس چرا آزادي ما را مراعات نمی کنید و می خواهید ما را مجبور کنید حجاب داشته باشیم؟
این خانمها باید توجّه کنند که اوّلًا دو نوع آزادي وجود دارد. آزادي تکوینی، که در مقابل جبر و به معناي قدرت بر انجام و ترك
کاري است؛ و آزادي تشریعی یا قانونی، که به مفهوم جایز و درست بودن انجام یا ترك کاري از نظر مقرّرات الهی یا قوانین بشري
است. آزادي تکوینی و قدرت انجام کاري، به هیچ وجه دلیل درستی آن کار و مجوّز انجام آن نیست. اساساً آنچه را قوانین ممنوع
اعلام میکنند کارهایی است که امکان و قدرت انجام آنها وجود دارد؛ و الا ممنوع کردن کاري که اشخاص امکان و قدرت انجام
آن را ندارند، بی معناست. پس آزادي تکوینی نمی تواند دلیل آزادي از نظر قانون، و در نظامهاي الهی، آزادي از نظر احکام شرع
باشد. همه ي قوانین و شرایع، کارهاي قابل انجام را به کارهاي درست و نادرست تقسیم میکنند و تنها در کارهایی که درست می
صفحه 12 از 63
دانند، به اشخاص آزادي می دهند. هیچ انسان عاقل و هیچ جامعه ي متمدّنی به آزادي نامحدود اشخاص در هرچه قدرت انجام آن
را دارند، قائل نیست. مثلا آزادي قتل یا تعرّض به اموال و نوامیس دیگران را به صِ رف قابل انجام بودن آن، هیچ کس مجاز نمی
شمارد وهیچ قانون بشري یا الهی، در ارتکاب آن براي اشخاص آزادي قائل نیست. در فرهنگ غربی و لیبرالی هم، مرز آزادي هاي
هر کس تا جایی است که حوزه ي حقوق دیگران آغاز می شود و کسی حق ندارد به بهانه ي اینکه آزاد است، به حقوق دیگران
تعرض کند. در فرهنگ الهی، حرف، خیلی بالاتر است. در فرهنگ اسلامی آزادي براي آسیب رساندن به خویشتن هم وجود
ندارد. مثلًا کسی حق ندارد خودکشی کند، خود را معتاد کند، چشم خود را کور کند، استعدادهاي خود را نابود کند و یا روح
خود را آلوده سازد. خودنمایی و خودآرایی، هم به دیگران لطمه وارد میکند و هم مایه ي انحطاط و ابتذال و موجب آلودگی روح
و جان و سبب دشواریها و باعث هزینه هاي زائد براي خود زن فاقد حجاب است. خانم محترمی که می گویی من این طور راحت
ترم و بیشتر خوشم می آید! آیا می دانی وقتی با این حالت از کنار پسرهاي جوان رد می شوي، چه بلایی به سر آنها می آوري و با
تحریک غریزه ي جنسی، چگونه آنان را تحت فشارهاي عصبی و روانی قرار می دهی؟ حتّی بر مبناي فرهنگ لیبرال غربی هم تو
حق نداري به عنوان اینکه من آزادم و این طور بیشتر خوشم می آید؛ دیگران را مورد آسیب قرار دهی. بر اساس تحقیقات
روانشناسان، از نظر جنسی، مردان، بیشتر، از راه نگاه و به صورت بصري تحریک می شوند و زنان از راه لمس و تماس. عمده ي
تحریک مرد از راه نگاه است و زنی که خود را آرایش کرده و جذابیّت هاي جنسی خود را در جامعه عرضه میکند، نمی داند چه
بلایی به سر مردها می آورد، چه فشار روحی و عصبی به آنها وارد می کند و تا چه حد آنان را می آزارد. این کار یک نوع آزار و
شکنجه دادن آنهاست. خانم محترم! وقتی خود را عرضه میکنی، او را تحریک میکنی و از درون به او فشار وارد می سازي. تو حق
نداري به این عنوان که من دلم می خواهد آزاد باشم، به هر شکلی در جامعه ظاهر شوي. برخی از این خانم ها در جواب می
گویند: اگر مردها اذیّت می شوند نگاه نکنند. به اینها باید گفت پس قاچاق فروش و تریاك فروش هم بگوید من می فروشم، مردم
نخرند. من این طور راحت ترم که تریاك بفروشم. بر این اساس تریاك فروش ها در جامعه باید آزاد باشند؟ آیا این حرف، درست
و منطقی است؟ آزادیی که فرهنگ لیبرالی غرب براي زن قائل است، در واقع آزادي زن براي تبدیل کردن خود به ابزار تحریک
جنسی مردان و براي آلوده ساختن خویش به هرزگی و بی بندوباري است. مدرنیسم غربی حجاب را از سر و پیکر زن برداشت و بر
عقل و دل او نهاد. به بیان دیگر، آنچه فرهنگ غربی در پی آن است، آزادي زن نیست؛ بلکه آزادي مردان هرزه و هوسباز براي
بازیچه ي شهوترانی قراردادن زن است. اگر براستی خواهان و طرفدار آزادي زن اند، چرا در جوامع غربی زنان را در باحجاب بودن
آزاد نمی گذارند و با انواع فشارها و محرومیّت هاي قانونی و اجتماعی، آنان را به کنار گذاردن حجاب مجبور میکنند؟ غرب که
شعار آزادي سرمی دهد و با این شعار، به مخالفت با الزام زن به مراعات حجاب و عفاف می پردازد؛ براستی در پی کدام آزادي
براي زن است؟ آزادي زن براي فعّالیّت هاي علمی؟ آزادي براي فعّالیّت هاي سیاسی؟ آزادي براي داشتن امکان تعالی معنوي؟ یا
آزادي براي هرزگی و بی بند و باري؟ ثانیاً این که می گویند ما این طور راحت تریم؛ باید بدانند صِ رف راحتی، مجوّز و دلیل
درستی انجام کار نیست. چیزهاي ارزشمند مثل علم و دانش، غالباً با تحمل سختی به دست می آیند. اگر سختی نتیجه اي در پی
داشته باشد که ارزش تحمّل آن را داشته باشد؛ هر انسان عاقلی تن دادن به آن را توصیه و تأیید می کند. دستاوردهاي حجاب براي
زن و مرد و جامعه چنان بزرگ و ارزشمند است که بی شک ارزش تحمّل سختی مراعات حجاب را دارد.
حجاب رمز پیشرفت و کمال جامعه
جامعه اي که در آن، زن با آرایش، خودآرایی، خودنمایی، جلوه فروشی و طنّازي حاضر می شود، جامعه ي باصلابت، جدّي و
پویایی نخواهد بود. جامعه اي که زن هایش با آرایش و خود نمایی دائماً دنبال این هستند که شمار بیشتري از نگاه هاي مردان
صفحه 13 از 63
هوسران را به سمت خود جلب کنند و مردهایش دائماً تحت تأثیر تحریکات جنسی زن ها قرار دارند، چنین جامعه اي جاي کار و
تلاش و علم و دانش نیست. در دانشگاه ها حواس دخترهاي خودآرا و بی حجاب و بدحجاب، چقدر به دنبال لوازم آرایش، النگو،
گردنبند، گوشواره، رنگ مو، لباس و کفش است و چقدر متوجّه درس است؟ پسرها هم همین طور. بنابراین، یکی دیگر از دلایل
ضرورت حجاب این است که می خواهیم محیط جامعه، محیط کار، تلاش، علم آموزي و دانش باشد، و لازمه ي آن، این است که
جامعه محیطی کاملًا جدّي و با صلابت باشد. همان طور که دیدیم این امر منوط به پوشش، سادگی و وقار زن است.
حجاب مایه ي تقویت علاقه ي مرد به همسرش
زنی که در جامعه حجاب اختیار میکند و زیبایی ها و جذابیّت هاي جسمی اش را منحصراً مختصّ شوهر خود قرار می دهد، نهایت
وفاداري و علاقمندي به شوهرش را نشان می دهد که این رویّه به طور طبیعی متقابلًا محبّت شوهر را به سمت او جلب میکند. زنی
که بی پروا، زیباییها و جذّابیّت هاي جنسی خود را به هر مردي عرضه میکند، شوهرش به خود می گوید که من با مردهاي دیگر چه
فرقی میکنم. امّا وقتی زن، زیبایی هاي جسمی اي را که خدا در او قرار داده است، منحصراً به شوهر خود عرضه می نماید و دیگران
را به طور مطلق از دسترسی به آن زیباي ها و جذابیّت ها محروم میکند، نشان می دهد که براي شوهرش حساب جداگانه اي باز
کرده و علاقه ي ویژه اي به او دارد و به او وفادار است و خود را فقط متعلّق به او می داند. چنین زنی طبیعتاً به شدّت مورد علاقه ي
شوهرش خواهد بود. به این خاطر هم وجود حجاب براي زن در جامعه یک ضرورت است.
حجاب مایه ي افزونی مطلوبیّت زن
هر چیز که دسترسی به آن کمتر و دشوارتر باشد، گرانبهاتر است. زن هر چه دست نایافتنی تر باشد، خواستنی تر است و هر چه
راحت تر بتوان به او دسترسی پیدا کرد، پیش پا افتاده تر و بی ارزش تر است. دست و دل بازي زن در عرضه و در اختیار قراردادن
خود، مایه ي کم ارزش شدن اوست. این نکته ي بسیار مهمّی است. حتّی مردهاي هوسران براي زنان هرزه و بی بند و بار کمتر
ارزش قایلند وبیشتر مشتاقند به زن هاي موقّر و محجوب راه پیدا کنند. گرچه مرد به اقتضاي غریزه ي جنسی و شهوت، مایل است
زن، خود را راحت در اختیار او قرار دهد؛ یعنی میل به هرزگی زن دارد. امّا هیچ مردي، حتّی مردان هوسران و شهوت پرست، به
طور مطلق زن هرزه را بر زن عفیف ترجیح نمی دهد. در جوامع غربی به علّت اینکه مقوله ي حجاب وجود ندارد و زن ها به راحتی
در دسترس اند، اصلًا عشق به مفهومی که در فرهنگ شرقی وجود دارد، پیدا نمی شود. عشق هاي آتشین داستان سازي که در
فرهنگ و ادبیّات ما وجود دارد؛ مثل داستان لیلی و مجنون، وامق و عذرا و شیرین و فرهاد، در فرهنگ غربی وجود ندارد. چون زن
به رایگان و بدون هیچ مانعی در دسترس است.
حجاب بیانگر والایی ارزش زن
بدن زن مثل یک مروارید قیمتی است. مروارید غیر از سنگ بی ارزش است که هر جایی می افتد و در دسترس هر کسی هست.
حورٌ عینٌ » مروارید در دل صدف است. این تعبیر زیباي مروارید و صدف از خود قرآن است. قرآن از همسران ارزشمند بهشتیان به
1: زنان سیه چشم زیبا روي مانند مروارید در صدف؛ تعبیر کرده است. زن با جلوه فروشی می گوید من « کَامثالِ اللُولُؤِ المَکنونِ
جواهر بدلی ام. چون جواهر بدلی را با شیشه ي بی ارزش ساخته اند، هر جا هم که بیفتد، گم شود و بشکند، اهمیّتی ندارد. امّا
جواهر واقعی را در دسترس قرار نمی دهند، در صندوق جواهر و داخل گاو صندوق می گذارند و آن را از دسترس دزد و
ربایندگان مصون نگه می دارند و از معرض آسیب دیدن، شکسته شدن و لطمه دیدن، حفظ می کنند. زن مثل مروارید است و باید
صفحه 14 از 63
در صدف حجاب باشد. زنی که جلوه فروشی میکند، خود را مثل یک جواهر بدلی، بی ارزش کرده است. زن با خودنمایی نشان
می دهد که محتاج نگاه مردان هوسران است. گداییِ نگاه میکند. التماس میکند. با رفتارش حرف می زند. با آرایش کردن ها،
خودنمایی ها، حرکت هاي جلف، خنده ها و رفتارهاي سبک، می گوید من جواهر بدلی ام. تو را به خدا کسی بیاید من را بر دارد.
امّا جواهر واقعی را در صندوق نگه می دارند و هیچ کس هم به جز صاحب اصلی آن، دستش به او نمی رسد. چقدر کوته فکري
است که شخصی خود را آن قدر بی ارزش بداند که گدایی کند و بگوید خواهش میکنم به بدن من نگاه کنید. 1- سوره ي واقعه،
. آیه ي 22
حجاب شرط تعالی معنوي
حجاب باعث پاکی و طهارت روح زن و مرد می شود و در نتیجه ي آن زمیمه تعالی معنوي عروج روحانی به قلّه هاي بلند عرفانی
براي هر دوي آنهافراهم می آید. روحی می تواند پذیراي حقایق بلند معنوي و کمالات بلند عرفانی شود که با آن حقایق و کمالات
سنخیت داشته باشد. السنخیۀُ علۀ الانضمامِ: سنخیت، علت پیوستن دو چیز به هم است. حقایق بلند معنوي، پاك و مطهرند وتنها
: کسی می تواند با آنها رابطه بر قرار کند که مطهر و پاك باشد. به عنوان مثال، خدا راجع به قرآن فرمود: لَا یَمَسُّهُ الاَّ المُطَهَرُون 1
جز پاکان با آن تماس نخواهند گرفت. در جامعه اي که زن ومرد دائماً به هوسرانی و شهوت پرستی آلوده اند، نه روح زن و نه
روح مرد، استعداد و لیاقت و شایستگی تجربه هاي معنوي و عرفانی را نخواهد داشت. بنابر این اگر بخواهیم زن ومرد امکان
دستیابی به تجربه هاي بلند عارفانه را داشته باشند و به قله هاي بلند کمالات معنوي و انسانی عروج کنند، باید از این آلودگیها
محفوظ بمانند و لازمه محفوظ ماندن زن و مرد از آلودگی به شهوت پرستی، شهوترانی و هوسبازي، این است که محیط جامعه،
محیط تحریک شهوانی نباشد. یعنی زن و مرد، با وقار، پوشیدگی و وزانت، در محیط جامعه حاضر شوند. در تمام ادیان الهی بر
پوشیده بودن زن، خصوصاً در حال عبادت، تاکید شده است. در نقاشیهاي معابد و کلیساهاي تمام دنیا، زنان قدیس همه مذاهب،
حجابی کامل دارند. لباس راهبه هاي مسیحی یک حجاب تمام عیار است. این نشان می دهد از نظر تمام ادیان، تعالی معنوي زن
مستلزم حجاب و پوشیدگی اوست. زن با پوشاندن سر و پیکر خود در حجاب، دل و جان خویش را از حجاب هاي باطنی رها می
سازد.
حجاب مایه ي مقبولیّت زن نزد خداوند
هر محبّ براي راه یافتن به دل محبوب، خود را طبق سلیقه ي او می آراید. به عنوان مثال در خانواده، خیلی زیبا و مطلوب است که
زن ببیند شوهرش چه مدل آرایش، چه نوع و چه رنگ لباسی را دوست دارد؛ آن گونه خود را آرایش کند و لباس بپوشد. چون از
این راه بیشتر در دل شوهرش جا می گیرد. زنی که محبّ خداست و می خواهد محبّت و نظر خدا را به خود جلب کند، و به بیان
عامیانه، می خواهد به دل خدا راه پیدا کند، باید باب سلیقه ي خدا عمل کند. باید ببیند خدا زن را چطور می پسندد. همان طور
ظاهر شود. خدا زن راپوشیده دوست دارد. این حقیقت در قرآن آمده است. 1 راه جلب نظر الهی براي زن، اختیار کردن حجاب،
سادگی، وقار و متانت است. بنابراین اگر زن بخواهد نظر لطف و مهر خدا را به جانب خود جلب کند، راهش رعایت پوشیدگی و
حجاب است. 1- در فصل آینده، به آیات حجاب اشاره خواهد شد.
حجاب مایه ي محبوبیّت زن نزد پروردگار
در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم ? آمده است: قُل انِ کُنتُم تحِبّونَ اللّه فَاتَّبعونی یُحبِبکُمُ اللّه 1: به مردم بگو، اگر شما واقعاً خدا
صفحه 15 از 63
را دوست دارید، از روش من تبعیّت کنید و مثل منِ رسول اللّه عمل کنید تا خدا دوستدار شما شود. این آموزه ي مهمّی است.
محبوبان خدا چطور عمل کردند؟ در اسلام، محبوب ترین زن ها نزد خدا، فاطمه ي زهرا، ? زینب کبري ? و فاطمه ي معصومه?
می باشند. اینها چگونه بودند؟ زن مومن باید از آنها تبعیّت کند تا خدا او را دوست بدارد. اگر زنان واقعاً خدا را دوست دارند،
براي اینکه خدا هم آنها را دوست بدارد و محبوب خدا شوند، یعنی از مقام محبّی به مقام محبوبی و از مقام عاشقی به مقام معشوقی
ارتقاء پیدا کنند، راهش این است که ببینند زنانی که محب واقعی خدا و عاشقان راستین پروردگار بودند، چگونه رفتار کردند.
یقین داریم حضرت زهرا ? در نهایت پوشیدگی و عفاف بودند. وقتی آن حضرت براي مطالبه ي فدك از خانه بیرون آمدند که به
مسجد بروند و آن مناظره ي عجیب را با ابوبکر داشته باشند، هم خِمار بر سر کردند (خِمار مقنعه یا روسري است) و هم جِلباب بر
تن نمودند (چادر بر تن پوشیدند) به گونه اي که جلبابشان بر زمین کشیده می شد 2. محبوبان خدا این گونه بودند. اگر زنان ما هم
. بخواهند محبوب خدا شوند باید خودشان را مثل زنان محبوب خدا کنند و از آنها تبعیّت نمایند. 1- سوره ي آل عمران، آیه ي 31
. -2 طبر سی، احتجاج، ج 1، ص 98
حجاب رمز پذیرفته شدن زن در درگاه الهی
این مورد نکته ي لطیفی است که اهل محبّت آن را درك می کنند. نقل شده است دلقکی در دستگاه فرعون بود که براي خنداندن
فرعون، شبیه موسی ? لباس چوپانی بر تن میکرد، چوبی هم مثل عصاي موسی به دست می گرفت و اَداي موسی را در می آورد.
فرعون هم قاه قاه می خندید. وقتی قرار شد فرعونیان عذاب شوند، فرعون و لشگریانش در رود نیل غرق شدند. امّا این دلقک زنده
ماند. حضرت موسی ? به خدا عرض کرد: خدایا این دلقک را که اَداي من را در می آورد و من را مسخره میکرد، چرا غرقش
نکردي؟ پاسخ آمد: موسی! چون این دلقک خود را به شکل تو که محبوب ما هستی در می آورد. دلمان نیامد او را غرق کنیم. ما
که در کمالات انسانی نمی توانیم به پاي پیغمبر و اهل بیت عصمت و طهارت ? برسیم. امّا اگر دست کم ظاهرمان را مانند ایشان
کنیم، شاید ما را هم در محضر پروردگار راه بدهند و بپذیرند. زنان ما کجا و فاطمه ي زهرا سلام الله علیها کجا؟ امّا می توانند
حدّاقل ظاهرشان را مثل فاطمه ي زهرا سلام الله علیها کنند تا در آستان الهی پذیرفته شوند. حجاب تاج بندگی خداست که زن بر
سر می نهد و به درگاه الهی راه می یابد.
حجاب مایه ي تقویت روح حیا و عفاف
ظاهر و باطن انسان در تعامل با همند، رفتارهاي ما در روحیّات ما اثر می گذارد و روحیّات ما منشأ رفتارهاي ما می شوند. ظاهر و
باطن انسان در تعامل و داد و ستدند. بی حجابی، خودآرایی و جلوه فروشی، روح حیا و عفاف را در درون انسان نابود میکند؛ چنان
که پوشیدگی و وقار ظاهري، روح حیا و عفاف را تقویت میکند. حیا و عفاف هم سبب می شود زن طالب پوشیده بودن باشد و هر
چه روح حیا و وقار در او عمیق تر گردد، طالب این می شود که خودش را بیشتر بپوشاند. در تمامی احکام الهی طیفی وجود دارد
که از حداقل قابل پذیرش آغاز شده و تا حدّ اعلاي کمال ادامه می یابد. بنابراین زن اگر بخواهد نه تنها روح حیا و عفاف در
باطنش نابود نشود، بلکه قوي شود، باید حجاب و وقار و متانت ظاهري را برگزیند.
حجاب مایه ي سلامت و نشاط جسم و جان
غریزه ي جنسی در وجود انسان، غریزه اي حدناشناس و سیري ناپذیر است. البتّه حکمتی در آن هست. بقاي نسل بشر وابسته به
وجود این غریزه است. اگر این غریزه در انسان نبود، نسل بشر معدوم و نابود می شد. این یک لطف الهی است. امّا این واقعیّت را
صفحه 16 از 63
راجع به این غریزه باید پذیرفت که سیري ناپذیر است. غریزه ي طعام، سیري پذیر است. یعنی اگر شخص گرسنه یک پرس غذا
بخورد، پرس دوم را دیگر نمی تواند بخورد. سیر می شود. امّا غریزه ي جنسی، غریزه اي سیري ناپذیر است. حال اگر این غریزه ي
سیري ناپذیر در معرض تحریکات مدام باشد، صاحب آن سر از هرزگی و بی بندوباري در خواهد آورد. گمان نکنیم آن گونه که
بعضی می گویند، اگر حجاب را برداریم و همه ي زن ها بی حجاب باشند و زنان خودآرا و جلوه فروش زیاد شوند، جذابیّت و
تحریک کنندگی جاذبه هاي جنسی زن از بین می رود و براي مردان یک امر عادي می شود. به هیچ وجه این گونه نیست. غریزه
ي جنسی حسابش از سایر غرایز جداست. با هر تحریک، هوس و طلبی در وجود فرد ایجاد می شود. حالا فکر کنید جامعه اي که
در آن حجاب نیست و زن ها خودآرایی و جلوه فروشی و طنّازي میکنند، چه بلایی به سر آن جامعه می آید. شهید مطهّري مثال
زیبایی دارند. می گویند مرد و زن مثل آب و آتشند. اگر آب و آتش بدون حجاب و حائل در کنار هم قرار گیرند، آب آتش را
خاموش میکند و از بین می برد. امّا اگر بین آب و آتش حائل و حجاب قرار دهیم، مثلًا آب را در یک ظرف فلزي بریزیم و روي
آتش قرار دهیم، ظرف فلزي که حجابی بین آتش و آب است، سبب می شود آب گرم شود و به جوش آید و هر کدام از آب و
آتش خاصیّت خود را داشته باشند. اگر حجاب بین زن و مرد برداشته شود، همدیگر را نابود میکنند و اگر حجاب بینشان باشد،
محیط زندگی گرم می شود، شور و نشاط و تعالی در زندگی پدید می آید و حیات انسان تضمین می شود. شاهد بارز این امر
جوامع غربی اند. پیامدهاي برهنگی و بی حجابی، جوامع غربی را به شدّت به بحران و آشوب کشانده است. در جوامع غربی، از
یک سو، زن در حدّ ابزاري براي تبلیغ کالاهاي اقتصادي و فروش آنها تنزّل کرده است و از طرف دیگر به عروسک ملوسی براي
هوسبازي هاي شهوترانان تبدیل شده است. در جامعه ي غربی نه حرمتی براي زن باقی مانده است نه امنیّتی. زن ها به شدت مورد
تعرّض سادیست هاي جنسی قرار دارند و به نحو وحشتناکی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند و حتّی بعد از تجاوز کشته می شوند
. بنیاد خانواده در کشورهاي غربی به شدت سست شده است. آمار طلاق به شدّت بالاست.ا کثر ازدواج ها در یکی دو سال اوّل
تشکیل خانواده به طلاق می انجامد. انگیزه ي ازدواج به طور وحشتناکی از بین رفته است. خود کشورهاي غربی آمارهاي تکان
دهند ه اي را در این زمینه ها اعلام میکنند. زنان و مردان زیادي بدون هیچ گونه رابطه ي قانونی ازدواج، چند سالی با هم زندگی
میکنند، هر وقت هم از هم خسته شدند، یکدیگر را ترك میکنند و فرد دیگري را براي زندگی مشترك برمی گزینند. اینها تبعات
برهنگی و بی حجابی در جوامع غربی است.
حجاب زمینه ساز برخورداري یکسان زنان از آرامش و شادي
یکی از ویژگی هاي روانی زن نیاز او به مورد توجّه و تمجید قرار گرفتن است. بعضی از خانم ها از نظر ظاهري بهره ي کمتري از
زیبایی دارند. خود آنها هم در این امر نقشی نداشته اند و تحت تأثیر عوامل ژنتیک، این ظاهر براي آنها رقم خورده است. اگر در
جامعه نگاه به زن از منظر جسمانی باشد، زن هایی که از زیبایی ظاهري بهره ي کمتري برد ه اند، مورد بی توجّهی قرار می گیرند.
زیرا چه در جمع مردان و چه در اجتماعاتِ خانم ها، طبیعتاً خانم هایی که زیباتر جلوه می نمایند توجّه بیشتري را به سمت خود
جلب میکنند. همین امر سبب می شود خانم هایی که به دلیل نداشتن زیبایی زیاد، مورد بی توجّهی قرار می گیرند، نیاز روانی شان
تأمین نشود و دچار نوعی آزردگی و افسردگی روحی و روانی شوند. زنانی که در رقابت استفاده از لباس، زینت آلات و آرایشهاي
گران قیمت، توان اقتصادي لازم را ندارند نیز با چنین مشکلی مواجه اند. حجاب راه توجّه به زن را از منظر زیبایی جسمانی سد می
کند و به نحوي همه ي زنان را براي کسب کمالات معنوي و انسانی، همچون علم و اخلاق، در شرایط برابري قرار می دهد تا از
رهگذر این کمالات، مورد توجّه و تمجید قرار گیرند. لذا از این منظر، سادگی و پوشیدگی خانم ها حتّی در اجتماعات خودشان
که مردي هم حضور ندارد، نکته ي مثبتی است. چرا که خانم ها در جمع خودشان هم اغلب به مسابقه ي خودآرایی و رقابت در
صفحه 17 از 63
تجمّل و آرایش و زیورآلات کشیده می شوند. اگر بتوان این روحیه را ایجاد کرد که خانم ها حتّی در جمع خود نیز با سادگی و
در نهایت پیراستگی و بدون تجمّل و آرایش و زینت کردن حضور پیدا کنند، آنجا هم شرایط روانی بهتري برایشان فراهم خواهد
بود و می توانند به صورتی شادتر و راحت تر با هم در ارتباط باشند.
حجاب عامل سهولت زندگی زن
با حذف حجاب دشواري هاي زیادي براي خود خانم ها به وجود می آید. اوّلا زن هر بار که می خواهد در جامعه حضور پیدا کند
باید زحمت زیادي براي خودآراي متقبّل شود و وقت زیادي را که می توان صرف کارهاي مقید و سودمند کرد، باید صرف
آرایش خود کند تا بتواند وارد جامعه شود. از نظر اقتصادي، تهیّه ي لوازم آرایش، لباس هاي شیک و زیورآلات، هزینه ي سنگینی
را که کاملًا زاید است، به زن و خانواده اش تحمیل می کند. اگر شخص چنین پولی را هم در اختیار داشته باشد، می تواند آن را
صرف امور ضروري و مفید کند. حذف این هزینه ها کمک می کند خانواده ها با درآمد کمتر، زندگی راحت تري داشته باشند و
مجبور نباشند براي تأمین هزینه ي خودآرایی، بیش از حد نیاز در پی کسب درآمد روند و در نتیجه از آسایش و راحت و نیز از
پرداختن به جنبه هاي معنوي بازمانند. حذف حجاب زن و کشاندن او به سوي آرایش و پوشش مطابق مدهاي دائماً در تغییر، ترفند
سرمایه داري براي ایجاد بازار فروش کالاهایی است که توسّط تکنولوژي و ماشین، به صورت انبوه تولید می شود. زنی که حجاب
را کنار می گذارد ناگزیر است هر روز مطابق مد جدیدي که سرمایه داران طرّاحی و ترویج میکنند، کفش، کیف، لباس،
زیورآلات و لوازم آرایش جدیدي بخرد، تا از قافله عقب نماند. در نتیجه تشویق زن به بی حجابی، تمهیدي اقتصادي است در
جهت سود سرمایه داران و زیان زنان خودآرا و خودنما. حجاب از یک طرف راحتی را براي زن فراهم میکند؛ یعنی زن می تواند با
یک لباس ساده و چادر، به راحتی از خانه بیرون آید و از طرف دیگر صرفه جویی قابل توجّهی را در هزینه هاي یک خانم در پی
می آورد. بر این اساس به خوبی می توان فهمید که استفاده از حجاب یک کار عاقلانه و منطقی و به سود خود زن است.
حجاب مایه ي رهایی زن از رنج و خرج تحمیلی
رقابت خانم ها در زیباسازي چهره و اندامشان براي حضور جذّاب و توجّه برانگیز در جامعه، پیامدهاي تلخ دیگري هم براي زن ها
دارد. حساسیّت فراوان برخی خانم ها نسبت به تناسب اندامشان و یا توجّه فوق العاده اي که به زیبایی صورت و بدن، در بین آنها
ایجاد شده است، خانم ها را به سمت رژیم هاي بسیار دشوار لاغري و جرّاحی هاي زیبایی گوناگون کشانده است که مستلزم تحمّل
درد و سختی از یک سو و هزینه هاي کلان از سوي دیگر است. حجاب زن را از این رنج ها و هزینه ها نیز بی نیاز می کند.
فصل دوم : مبانی و حدود شرعی حجاب در اسلام
اشاره
به منظور تبیین مبانی و حدود شرعی حجاب در اسلام، ابتدا نکاتی کلّی را به عنوان مقدّمه بیان می کنیم و سپس به بحث خاصّ
حجاب وارد می شویم.
قرآن بیانگر کلّیّات احکام
در تمامی احکام اسلام، قرآن کریم صرفاً به کلّیات اشاره میکند و بیان جزئیّات احکام را به پیامبر و ائمّه ي اطهار علیهم السلام
صفحه 18 از 63
محوّل می سازد. شاید با قاطعیّت بتوان گفت هیچ حکمی از احکام عملی اسلام وجود ندارد که با تمام جزئیّاتش در قرآن آمده
باشد. قرآن به رئوس احکام اشاره میکند، سپس افراد را به پیامبر و ائمّه ي اطهار علیهم السّلام ارجاع می دهد تا آن بزرگواران
جزئیّات احکام را براي آنها بیان کنند. قرآن فرمود: ما اتاکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَ ما نَهاکُم عَنهُ فَانتَهوا 1: هرآنچه پیامبر براي شما آورد
بگیرید و از هرآنچه شما را از آن پرهیز داد بپرهیزید. همه ي احکام همین طور است. مثلاً از نماز که مهم ترین حکم اسلامی و
عمود دین است، یک اَقِمِ الصَّلوةَ 2؛ در قرآن آمده است. واژه ي صلوة از نظر لغوي به معنی" دعا "و" درود "است. از جمله ي
2- سوره . "درود یا دعا را به پا دارید ". چطور می توان فهمید نمازي که ما می خوانیم باید انجام شود. 1- سوره ي حشر، آیه ي 7
ي هود، آیه ي 114 و سوره ي اسراء، آیه ي 87 اذان، اقامه، تکبیرة الحرام، خواندن سوره ي حمد و سوره ي بعد از آن، رکوع،
سجده، تشهّد، قنوت، تسبیحات اربعه، اینکه چند نماز باید خواند و هر نماز چند رکعت است، اوقات نمازها، شکیّات نماز، احکام
خاصّ زن و مرد در امر نماز و بسیاري دیگر از احکام فقهی نماز، هیچ یک در قرآن نیست. این جزئیّات را پیامبر کرم صلّی اللّه علیه
وآله وسلّم و ائمّه ي اطهار علیهم السلام بیان کرده اند. حجاب هم همین گونه است. به رئوسی از مسئله ي حجاب در قرآن کریم
اشاره شده است و جزئیّات آن را پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلم و ائمّه ي اطهار علیهم السلام بیان فرموده اند. بناي قرآن بر
این نبوده است که وارد جزئیّات شود. چون اگر می خواست به جزئیّات بپردازد، دیگر قرآن کتابی با این حجم نبود، شاید به ده ها
و صدها جلد توسعه پیدا می کرد. همان طور که در باب فقه گاهی کتابی با بیش از چهل جلد نوشته شده است، 1 اگر قرآن می
خواست در عقاید، اخلاق، عرفان، تاریخ انبیاي قبل و تاریخ پیامبر اسلام وارد جزئیّات شود، چند صد جلد می شد. بنابراین، اساساً
چنین انتظاري، انتظار به جایی نیست که تمام جزئیّات احکام را از خود قرآن طلب کنیم. ریشه و اساس احکام در قرآن آمده است و
جزئیات و تفصیل آن به زبان پیامبر کرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و ائمّه ي هدي علیهم السّلام جاري شده است. در بحث حجاب
هم، قرآن کلیّات حجاب را مطرح نموده و جزئیّات آن در احادیت آمده است. 1- جواهرالکلام، تألیف فقیه عالی قدر شیعه، مرحوم
آیۀ الله العظمی شیخ محمّدحسن نجفی. اگر کسی بخواهد به احادیثی که پیامبر و ائمّه علیهم السّلام در زمینه ي حجاب بیان فرموده
اند، آگاهی پیدا کند، به عنوان مثال، می تواند به کتاب وسائل الشّیعه که در برگیرنده ي اهمّ احادیثی است که فقها و مراجع تقلید
بر اساس آن فتوا می دهند، مراجعه کند.
عمل به احکام مایه ي نیل به روحیّات و کمالات درونی
در دل هر یک از احکامی که در دین آمده و خداي متعال انجام آن را مقرّر کرده است، اهداف عمیقی نهفته است. عمل به احکام،
غیر از تأثیرات ظاهري که در زندگی فردي و اجتماعی دارد، تأثیرات باطنی و معنوي نیز در درون انسان به جا می گذارد. این اصل
مسلّمی است که حالات باطنی انسان بر رفتارهاي او تأثیر می گذارد و به صورت رفتارهایی از او سر می زند. رفتارهاي ظاهري
انسان هم در صورت تکرار و تداوم، ملکات و روحیّاتی را در درون انسان ایجاد میکند. بنابراین تأکید به انجام احکام ظاهري عمدتاً
به علّت تأثیرات عمیقی است که اجراي آنها در بُعد باطنی و روحی و درونی انسان در پی می آورد. تأکید اسلام بر مراعات حجاب
توسّط زن نیز عمدتاً به علّت تأثیرات تعالی بخش معنوي است که حجاب، در باطن و درون زن برجامی گذارد.
خطر و ضرر رویکرد حداقلّی به احکام
در اسلام براي هر یک از احکام، حدّاقلی مقرّر شده است که اگر کسی کمتر ازآن انجام دهد، عملش باطل و خود او معصیتکار
است. مثلاً نمازي که می خوانیم، حدّاقلی دارد، و آن ارکان و واجباتی است که اگر اجرا نشوند، نماز باطل است و فرد، مصلّی
نیست و به عنوان کسی که نماز را به جا نیاورده معصیتکار است. در همه ي احکام این گونه است. امّا از حدّاقل تا حدّ کمال هر
صفحه 19 از 63
حکم، طیف بسیار وسیع و گسترده اي وجود دارد. در نماز، فراتر از ارکان و واجبات، چقدر اعمال مستحب داریم مثلًا ا ینکه قبل از
نماز، انسان اذان و اقامه بگوید، تکبیرات افتتاحیّه را بگوید، ادعیّه ي قبل از ورود به نماز را بخواند و بعد در داخل نماز، قبل از حمد
اعوذُ باللّهِ مِنَ الشیَّطان الرَّجیمِ بگوید. در رکوع و سجد ه، اذکار مستحبّی بگوید. قنوت بخواند و بعد از اینکه نماز تمام شد، تعقیبات
نماز را به جا آورد، اذکار و ادعیّه ي مستحبّی را بخواند. نوافل نمازها را به تناسب، در پی نماز یا قبل از نمازها بخواند. پس یک
حدّاقل داریم؛ ولی تا حدّ کمال، طیف بسیار گسترده اي وجود دارد. حدّاقل براي کسانی خوب است که تازه می خواهند عمل به
احکام را آغاز کنند. طبیعتاًا گر از کسی که براي اولین بار شروع به نماز خواندن میکند، مثلًا یک بچّه ي کم سنّ و سال، بخواهند
نماز را با همه ي مستحبّات و مقدّمات و مقارنات و تعقیبات آن انجام دهد، اصلًا در توان او نیست. نه از نظر جسمی کشش این کار
را دارد و نه از نظر روحی ظرفیّت چنین عملی را دارد. حدّاقل، براي کسانی مقرّر شده است که تازه می خواهند وارد میدان عمل به
احکام اللّه شوند. لذا براي آنها کار باید ساده باشد که فراري و گریزان نشوند. امّا براي همیشه بسنده کردن به این حدّاقل، مثلًا ا
ینکه فرد تا آخر عمر در نمازي که می خواند، فقط واجبات و ارکان آن را به جا آورده و مقدمّات و مقارنات و تعقیبات مستحب را
مطلقاً انجام ندهد و به مختصرترین شکل ممکن نماز بخواند، یک خطر دارد و یک ضرر. دانشجویی را در نظر بگیرید که در مقطع
کارشناسی، همه ي همّتش را بر این می نهد که در پایان ترم نمره ي 10 بیاورد و به میزانی درس می خواند که به نمره ي 10
دسترسی پیدا کند و اوج همّتش این است. این دانشجو در معرض یک خطر و یک ضرر است. خطرش این است که ممکن است در
امتحان دچار یک اشتباه یا لغزش شود و به اندازه ي 25 /. کمتر از 10 نمره بیاورد. در این صورت در واحد درسی اش مردود شده و
ترم بعد باید دوباره این واحد را بگذراند. ضررش این است که دانشجویی که موفق شده است تمام واحدهاي مقطع کارشناسی را با
نمره ي 10 بگذراند، روزي که فارع التحصیل می شود، جز یک برگه ي بی ارزش به نام مدرك فارغ التحصیلی، هیچ ندارد. یعنی
سواد، کارایی و توانمندي عملی پیدا نکرده است و کاري از او بر نمی آید. فقط یک ورق پاره دارد به عنوان مدرك فارغ
التحصیلی. کسی هم که در عمل به احکام اللّه به حدّاقل ها بسنده میکند، همین خطر و ضرر متوجّه اوست. خطر این است که اگر
تصادفاً یک سر سوزن کمتر از حدّاقل انجام بدهد، عملش باطل و خود او معصیتکار است. ضررش این است که انجام هر یک از
احکام، سازندگی هایی در درون ما ایجاد میکند. وقتی ما به حدّاقل عمل بسنده کنیم، حدّاقل سازندگی در ما ایجاد می شود. با
انجام حدّاقل، ما معصیتکار نیستیم، ما را به دوزخ نمی برند و به عنوان فرد متمرّد عذابمان نمیکنند؛ امّا آیا با این حدّاقل به اوج قلّه
هاي کمالی که احکام اللّه می خواهند مومن را برسانند، خواهیم رسید؟ مثلًا نمازي که فقط در حدّاقل و به کمترین و کوتاه ترین
صورت به جا آورده شده است، نمازي است که در مورد آن فرموده اند: اَلمُ َ ص لّی مُناج ربَهُ 1: نمازگزار گفتگو کننده ي محرمانه و
نزدیک با خداست؛ اَلصَّلوةُ مِعراجُ المُومِنِ 2: نماز معراج مومن است؛ اَلصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقیٍّ 3: نماز موجب نیل هر انسان پرهیزگار
به خداست؛ آیا این نماز مختصر، می تواند انسان را به قرب الهی برساند و به معراج ببرد؟! انسان را به نجوا و گفتگوي محرمانه و
عاشقانه با خدا موّفق کند؟! بی شک، نه. در حجاب هم، مسأله به همین قرار است. حجاب، حدّاقلّی دارد و حدّ کمالی. نیل به آثار
تعالی بخش حجاب، مستلزم بیش از حدّاقل مراعات کردن حجاب است. زن با بسنده کردن به حدّاقلّ واجب در حجاب، ضمن
محروم ساختن خویش از آن آثار تعالی بخش، خود را در معرض این خطر قرار می دهد که اگر خواسته یا ناخواسته، حجابش
اندکی از آن حد کمتر شد، در پیشگاه الهی معصیتکار به شمار آید. حدّاقلّ شرعی حجاب، براي دختران و زنانی مناسب است که
در آستانه ي حجاب اختیار کردن قرار دارند؛ تا کار براي آنها آسان باشد و به علّت دشواري، از روآوردن به حجاب نهراسند و یا
2- مجلسی، بحا را لانو ا . در آغاز باحجاب شدن، از تصمیم خود بازنگردند. 1- امام صادق علیه السلام، مصباح الشّریعۀ، ص 111
. 3- کلینی، کافی، ج 3، ص 265 . ر، ج 79 ، ص 247
کمال روحی مایه ي شوق به انجام بیشتر احکام
صفحه 20 از 63
آخرین نکته ي مقدّمه این است که همان گونه که در مسائل معنوي و در حوزه ي عبادات، هرچه شخص روح معنوي قوي تري
داشته باشد، موقع نماز خواندن هم می خواهد نمازش بیشتر طول بکشد و از نماز لذّت بیشتري می برد و به نماز کوتاه، راضی نمی
شود و دلش می خواهد بیشتر با خدا راز و نیاز و معاشقه کند؛ هر چه هم روح حیا و عفاف در درون زن، قوي تر شود و روحیّات
معنوي در درون او استوارتر و پررنگ تر گردد، طالب پوشیدگی بیشتري خواهد شد و به حداقل حجاب راضی نمی شود. یعنی آن
روحیّه، این نحو عمل را می طلبد.
حجاب در قرآن
کنون به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا اساساً مسئله ي حجاب در قرآن آمده است؟ چون بعضی ها می گویند در اسلام
حکمی به نام حجاب نداریم و آخوندها آن را از خودشان در آورده اند. آیا واقعاً در قرآن به مسئله ي حجاب اشاره اي نشده
است؟ چند آیه را مطرح میکنیم. 1. خداي متعال به پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم می فرماید: قُل لِلمُومِناتِ یَغضُ ضنَ مِن
اَبصارِهِنَّ وَ یَحفَظنَ فرُوجَهُنَّ وَ لا یبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ولیَضرِبنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ وَ لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ 1: اي
پیامبر به زنان مؤمن بگو چشم هاي خود را از نگاه کردن به مردان نامحرم فرو پوشند. خیره خیره به مرد نامحرم نگاه نکنند. این
جمله 1- سوره ي نور، آیه ي 31 . علاوه بر معناي ظاهري، یک معناي لطیف معنوي هم دارد به این صورت که اصلًا ا ز این قضیّه
چشم پوشی کنند، یعنی از دل، نسبت به مسئله، بی اعتنا شوند و چشم پوشی کنند. و در ادامه می فرماید: و دامن هاي (پاکدامنی)
خود را حفظ کنند، و زیبایی ها و زینت هاي خود را جز آنچه به ناچار آشکار می شود، ظاهر نسازند. جذابیّت ها و زیبایی هایشان
را در معرض دید قرار ندهند. ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبهنَّ. خِمار که جمع آن خُمُر است، در زبان عربی به معنی روسري یا
مقنعه آمده است. بگو روسري یا مقنعه هاي خود را به گریبان هایشان ببندند. طوري روسري و مقنعه بپوشند که گردن و سینه ي
آنها دیده نشود تا در برابر مرد نامحرم، زیبایی ها و جذّابیّت هاي پیکرشان آشکار نباشد. وَ لا یَضرِبنَ باَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن
زینَتِهِنَّ. زن هاي عرب چیزي شبیه النگو به نام خلخال دارند که به پا میکنند. النگو که در دست است، اگر متعدّد باشد، دست را که
تکان می دهند، به هم می خورد و صدا می دهد و توجّه افراد را به سمت خود جلب می کند. خلخال هم که به پاست، اگر پا
محکم به زمین کوبیده شود، تولید صدا می کند. قرآن می گوید: به زنان مؤمنه بگو پاهاي خود را آن گونه به زمین نکوبند که
صداي خلخال هاي که زیر لباس هایشان پنهان است، آشکار شود و فرد را متوجّه آنها کند. یعنی حرکتی نکنند که توجه دیگران را
به سمت بدن خود بکشانند. از اینجا می فهمیم تمام تذکّراتی که در آیه ي مذکور آمده است براي این است که زیباییها و جذابیّت
هاي جسمی زن آشکار نباشد و توجّه ها به سمت پیکر جسمانی او جلب نشود. بعد هم فرمود: وَ تُوبُوا الِی اللّهِ جَمیعاًایهَا المُؤمِنُونَ
لَعَلکم تفلِحُونَ: اي مؤمنان همه ي شما، دسته جمعی، توبه کنید، شُاید به رستگاري برسید. احتمالًاا شاره به این معنی است که کنترل
نگاه، مراعات پاکدامنی و تقوا و نحوه ي حجاب همه ي شما، به گونه اي نقص دارد 1. به عبارت دیگر دستور توبه ي دسته جمعی
نشان می دهد که غالب کسانی که می پندارند این امور را مراعات میکنند، ممکن است ضعف ها و کاستی هایی در میزان مراعات
حجاب یا در چشم پوشی شان از نامحرمان و پاکدامنی و تقوایشان وجود داشته باشد. 2. خداوند می فرماید: یا ایّهَا النَّبیُّ قل
لِاَزواجکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ المُومِنینَ یُدنینَ عَلَیهنَّ مِن جَلابیبهِنَّ 2: اي پیامبر به همسران و دختران خود و به بانوان مؤمنان بگو جِلباب
هاي خود را به هم نزدیک کنند. جَلابیب جمع جلباب است. جلباب در کتب لغت به معناي روپوش بلندي است شبیه عبَا، چادر و
پوشش ملحفه مانند که زن بر خود می پوشاند 3. در قرآن به چادر، در قالب واژه ي جلباب اشاره شده است که فراتر از روسري و
مقنعه (خِمار) است. جالب این است که در بعضی از کتاب هاي لغت، جِلباب به عبا و پوششی اطلاق شده است که در بین عرب،
صفحه 21 از 63
. رایج و 1- آیه ي پیش از آن در مورد مردهاست که در فصل پنجم کتاب به آن خواهیم پرداخت. 2- سوره ي احز اب، آیه ي 59
-3 تفسیر المیزان علّامه طباطبایی، تفسیر صافی فیض کاشانی، تفسیر تبیان شیخ طوسی، تفسیر مجمع البیان شیخ طبرسی. در تفسیر
قرطبی اهل سنّت نیز این مسئله مطرح شده است. رنگش هم تیره و سیاه بوده است؛ که نشان می دهد سیاه بودن رنگ چادر هم
ریشه ي قرآنی دارد. اي پیامبر، به همسران و دختران خود و به بانوان مومنان بگو که دو لبه ي چادر خود را به هم نزدیک کنند.
چون گاهی اوقات خانمی، چادر بر سر دارد؛ امّا دو سر چادر رها شده است و حجم و شکل پیکر او در بین چادر دیده می شود، از
نظر قرآن این حجاب نیست. باید چادر را ببندند تا حجم و شکل بدن، بین چادر دیده نشود. ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ: اگر چنین کاري
کنند، یعنی لبه هاي چادر خود را به هم نزدیک کنند تا بدن و جذّابیّت هاي جسمی شان دیده نشود، نزدیکتر به این است که آنها
شناخته شوند. پیش از این بیان شد که حجاب در اسلام براي این نیست که زن دیده نشود، اتّفاقاً حجاب براي این است که زن دیده
شود. بدن زن مانع از این است که شخ ّ ص یت انسانی زن مورد توجّه قرار گیرد و دیده شود. بدن مَرکَب زن است؛ خودِ زن نیست.
کما اینکه بدن مرد هم، خودِ مرد نیست. مَرکبی است براي مرد. مرد و زن یعنی اندیشه ها، روحیّات، خلقیّات، عقاید، افکار و
کمالات باطنی و حقیقت انسانی ایشان. وقتی بدن زن عرضه می شود، چشم ها به سمت بدن او خیره می شود و خود زن، یعنی
شخصیّت انسانی او، پشت این بدن گم می شود. نکته ي بسیار ظریفی در ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ وجود دارد. اگر زن چادر را به هم
ببندد نزدیکتر به این است که شناخته شود. پس حجاب براي شناخته شدن زن است، نه براي ناشناس ماندن زن. تعبیر دیگري هم در
تفاسیر آمده است، به این صورت که: نزدیکتر به این است که زن به عنوان یک انسان اصیل و نجیب شناخته شود. زنی که خود را
می پوشاند، مردهاي هوسباز می فهمند که نمی توانند او را بازیچه ي لذّت جویی هاي جنسی خود قرار دهند. طمع آنها را می بُرَد.
در واقع خود را به عنوان یک شخصیّت موقّر، ارزشمند، اصیل و نجیب نشان می دهد و شناخته می شود و در نتیجه کسی به فکر
بازیچه قرار دادن او نخواهد افتاد. فَلا یُوذَینَ: و اینکه لبه هاي چادرشان را به هم ببندند نزدیکتر به این است که مورد اذیّت و آزار
قرار نگیرند. از امنّیت زن در بحث حکمت هاي حجاب سخن گفته شد. قرآن می گوید زنی که حجاب را بر می گزیند، خود در
امنیّت قرار می گیرد. دیگر هیچ مرد هوسبازي به فکر بازیچه قرار دادن او نمی افتد. حادثه هاي بسیار تلخ و دردناکی در همه جاي
دنیا اتّفاق می افتد و متأسّفانه با پدیده ي تهاجم فرهنگی و ورود فرهنگ غربی، در جامعه ي ما هم مصادیقی پیدا کرده است، مثل
ربودن زن ها، تجاوز به عنف، فریب دادن دخترها، شبکه هایی که اخیراً ا خبار مربوط به بعضی هایشان علنی شده است؛ زنان و
دختران را اغفال نموده و بیهوششان میکردند و علاوه بر سوء استفاده ي جنسی، فیلم ها و عکس هایی از آنها می گرفتند و آن فیلم
ها و عکس ها را ابزار تحمیل خواسته هایشان بر آن زنان و دختران قرار می دادند. دختري که خود را عرضه کند، در معرض چنین
آزارها وآسیب هایی قرار می گیرد. قرآن فرمود: اگر زن چادرش را بر هم ببندد، این روش نزدیک تر است به این که در امنیّت
بماند و کسی در صدد اذیّت و آزار او بر نیاید. بعد فرمود: وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحیماً: و خدا بخشنده و مهربان است. یعنی ممکن
است در گذشته نقص هایی در حجابتان بوده باشد، که آن را خدا می بخشد. سعی کنید از این به بعد، حجاب را کاملتر مراعات
کنید. 3. در سوره ي احزاب 1، خداي متعال مطالبی را به پیغمبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که به زن هاي خود ابلاغ کند.
کلام الهی این طور شروع می شود: یا نِساءَ النَّبیِّ: اي همسران پیغمبر! و نکته هایی را به آنها خطاب میکند؛ از جمله می فرمایدهء وَ
لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّۀ الاُولی 2: و همسران پیامبر مثل خودآرایی ها و خودنمایی هاي دوران جاهلیّت نخستین، خودنمایی نکنند.
تبرّج از ریشه ي بُرج است. در زبان فارسی هم به ساختمان مرتفعی که چشم ها را خیره می کند بُرج می گویند. تبرج یعنی زن خود
را در معرض دید قرار دهد. شاید اگر کمی ظریف تر به واژه ي تبرج نگاه کنیم، این معنا را هم داشته باشد که برجستگی هاي اندام
خود را در معرض دید قرار دهد. یعنی لباس تنگی بپوشد، که برجستگی هاي اندام او دیده شود. تبرّج به این معنا، در آیه اي از
سوره ي نور هم آمده است. درآنجا قرآن به پیرزن هایی که چنان پیر شده اند که بدن آنها دیگر جذابیّت و حالت تحریک
صفحه 22 از 63
کنندگی جنسی ندارد و نگاه کردن به آنها براي جنس مخالف لذّت بخش نیست، در امر حجاب تخفیف هایی داده است؛ ولی
آنجایی که این تخفیف ها را می دهد اشاره میکند: غَیرَ مُتَبَرِّجاتِ بزینَۀ 3؛ حتّی این پیرزن ها هم اگر می خواهند درصدي از حجاب
3- سوره ي . 2- سو ره ي احزاب، آیه ي 33 . خودشان را کم کنند، نباید طوري باشد که 1- سو ره ي احزاب، آیه هاي 28 تا 34
نور، آیه ي 60 . زینت هاي خود را عرضه کنند و در معرض دید قرار دهند. یعنی خود را زینت کنند، بیارایند و جسم خود را در
معرض نگاه ها قرار دهند. پس حتّی پیرزن ها هم حق ندارند چنین کاري کنند. 4. قرآن کریم در مورد نحوه ي مراجعه ي مومنان
به همسران پیامبرا کرم صلی اللّه علیه وآله وسلم می فرماید: یا اَیُّهاَ الَذینَ آمَنوا... اِذا سَالتُموهُنَّ مَتاعاً فَسئَلوهُنَّ مِن وَراءِ حِجاب ذلِکُم
اَطهَرُ لِقُلوبکُم وَ قُلوبِهِنَّ 1: اي مومنان... هنگامی که از همسران پیامبر چیزي درخواست می کنید، از پس پرده و حجابی درخواست
کنید. این براي دل هاي شما و دل هاي آنان پاك تر است. در این آیه، هم به ضرورت پوشیدگی کامل زن، در پوشش پرده
مانندي، که مصداق بارز آن چادر می باشد، اشاره شده است و اصطلاح حجاب در مورد آن به کار رفته است؛ و هم به یکی از
حکمت هاي حجاب، که همان طهارت روح و دل مرد و زن است، تصریح گردیده است. بنابراین همان طور که گذشت، لا اقل در
چهار آیه از آیات قرآن کریم به مسئله ي حجاب بانوان تصریح شده است. در یک آیه، به استفاده از روسري و مقنعه اي که به
گریبان بسته می شود و گردن و برجستگی هاي سینه را می پوشاند، امر شده است. در آیه ي دیگر به چادري که هنگام پوشش، لبه
هایش به هم نزدیک می شود، تصریح شده است. در آیه ي بعد به نهی از خودنمایی و تبرّج تأکید شده است. در چهارمین آیه، به
. ضرورت حجاب هنگام ارتباط زن با مرد نامحرم تصریح شده است. 1- سوره ي احز اب، آیه ي 53
حجاب در احادیث
هر چیز زکاتی دارد. مثلًا خداي متعال ثروتی به کسی عنایت می کند، شکرانه ي آن، دادن زکات است. زکات دو معنا دارد: یکی
هَرَس کردن و از حَشو و زواید پاك کردن، دیگري رویش و بالندگی. لذا در احادیث مثلًا داریم زَکاةُ العِلمِ نَشرُهُ 1: زکات دانش
این است که انسان دانایی هایش را از دیگران دریغ نکند و به آنها هم بیاموزد. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: زَکاةُ الجَمال
العِفافُ 2: زکات زیبایی، پاك کردن روح و وجود خویش از آلایش ها و زَمینه سازي براي رشد و تعالی روح، عفاف است. لذا
زن زیبا در مقام زکات زیبایی و جمالش، باید عفّت، پاکدامنی، حیا و پوشیدگی را پیشه کند. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
نَهی (رَسولُ اللّه) اَن تَتَزَیَّنَ المَراةُ لِغَیرِ زَوجها فَاِن فَعَلَت کانَ حقَّاً عَلَی اللّه عَزَّ وَ جَلَّ اَن یُحرِقَها بالنّارِ 3: پیامبر خدا صلّیَ اللّه علیه وآله
وسلّم از اینکه زن براي غیر از همسرش خود را بیاراید، نهی فرمودند. پس اگر زن چنین کاري کند، بر خداي عزّ و جل حقّ است
که او را بوسیله ي آتش دوزخ بسوزاند. پیغمبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم مطلب تکان دهنده اي به حضرت زهرا سلام اللّه علیها
- فرمودند: یا فاطِمَۀُ! ما مِن اِمراة تَزَیَّنَت حُسنَها وَ خَرَجَت مِن بَیتِها بِاحسَنِ مَلبوسٍ حَتّی یَنظرَ اِلَیهَا النّاسُ، اِلاّ لَعَنَها مَلائکَۀُ السَّمواتِ و 1
3- حرّ عاملی، وسائل الشّیعۀ، ج 20 ، ص 211 . الَارَضینَ وَ کانَت فی . 2- آمدي، غررالحکم، ص 256 . آمدي، غر را لحکم، ص 44
غَضَب اللّه حَتّی تَموتَ وَ یُومَرُ بها اِلَی النّارِ 1: اي فاطمه! هیچ زنی نیست که زیبایی ها و جمال خود را زینت کند و با زیباترین و
نیکوترین جامه هاي خود از خانه خارج شود تا نگاه مردمان را به سوي خویشتن جلب کند، مگر اینکه همه ي ملائکه ي آسمان ها
و زمین او را لعنت و نفرین خواهند کرد و تا زمان مرگ، در غضب و خشم الهی خواهد بود و پس از مرگ، فرمان داده می شود
: که او را در دل آتش بیفکنند. همچنین آن حضرت فرمودند: ایَّۀُ امراة تَطَیَّبَت ثُمَّ خَرَجَت مِن بَیتِها فَهِیَ تُلعَن حَتّی تَرجِعَ اِلی بَیتِها 2
هر زنی که خود را معطّر سازد، سپس از خانه اش بیرون آید، تا زمانی که به خانه اش بازگردد، مورد لعن و نفرین الهی است. در
رساله هاي عملیّه مراجع تقلید، یکی از موارد غسل هاي مستحب، غسل زنی است که عطري استعمال کرده و بوي عطر او را مرد
نامحرمی استشمام کرده است. اسپري هاي خوشبو کننده، ادکلن ها، حتی کرم هاي نرم کننده اي که عطر در آن به کار رفته و به
صفحه 23 از 63
دلیل خشکی دست و ترك خوردگی پوست استفاده می شود امّا بوي عطر آن در محیط متصاعد می گردد؛ توجّه مردها را به سمت
بدن زن جلب می کنند. نکته ي شایان توجّه در زمینه ي مستحب بودن استفاده ي عطر در جامعه براي مردان و نهی اسلام از این
کار براي خانم ها این است که به 1- قائمی، در مکتب فاطمه، بخش 6، فصل 17 ، فراز در زینت ها. 2- صدوق، ثواب الاعمال، ص
231 . موجب یافته هاي فیزیولوژیست ها، مردها از خانم ها در برابر بوها بسیار حسّاس ترند و لذا تأثیري که بوي عطر یک خانم بر
روي مردها می گذارد بسیار شدیدتر از تأثیري است که بوي عطر یک مرد بر خانم ها دارد 1. هر عاملی که توجّه مرد را به جاي
شخصیت انسانی زن، به سمت بدن او جلب کند، عامل منفی است و اسلام دستور داده است زن از آن بپرهیزد تا به عنوان یک!
انسان در جامعه به او نگاه شود، نه به عنوان یک! عروسک ملوس براي لذّت جویی هاي مردهاي آلوده و شهوت پرست. 1- ن.
ك. به: فیزیولوژي گایتون سال 2003 میلادي، بخش حواسّ شیمیایی، چشایی و بویایی، قسمت جستجوي احساس هاي اصلی
بویایی، بحث ماهیت عاطفی بویایی.
الگوهاي عفاف
در قرآن کریم اوج عفاف را در مریم، مادر حضرت عیسی علیه السّلام ملاحظه می کنیم. وقتی خداي متعال اراده فرمود حضرت
عیسی را به مریم قدّیسه، بانوي پاکدامن و یکپارچه معنوّیت و نور، عطا کند؛ فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً 2: جبرئیل به شکل یک مرد زیبا و
متوازن بر او مُمَثَّل شد. جبرئیل متمثّل می شود. بر پیغمبر هم متمثل می شد. در روایات داریم مرد بسیار خوش سیمایی در زمان
پیغمبر، به نام دحیه ي کلبی وجود داشت، که در بسیاري از موارد، جبرئیل به شکل او در برابر پیغمبر کرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم
متمثل و ظاهر می شد. جبرئیل (روح القدس) بر مریم متمثّل شده است، امّا مریم جبرئیل را 2- سوره ي مریم، آیه ي 17 . هم موعظه
می کند و می گوید: اِنّی اَعوذُ بِالرَّحمنِ مِنکَ: از تو به خداي رحمان پناه می برم إِن کُنتَ تَقیّاً 1: که تو شخص متقّی و پرهیزکاري
باشی. از خدا می خواهم اهل تقوا باشی. این یک نماد از حیا و عفاف زن است که حتّی در برابر جبرئیل، عفاف و حیاي خود را به
این صورت ظاهر می کند. نماد برجسته تر، فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها است که به چند نمونه از موارد حیا و عفاف ایشان اشاره
می کنیم. آرایش و زینت کردن و استعمال عطر که در محیط بیرون از خانه براي زن مذموم و نهی شُده است، اگر زن در داخل
محیط خانه و براي محرم خود، انجام دهد، نه تنها مذموم نیست، بلکه مستحب است و به سبب آن، در نامه ي عمل او ثواب نوشته
می شود. فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها در خانه ي خود، در حالی که رسول الله صلی اللّه علیه وآله وسلّم نیز حضور داشتند، عطر
استعمال کرده بودند. فرد نابینایی به نام ابن مکتوم براي ملاقات با رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلّم در زد، فاطمه ي زهرا سلام
اللّه علیها بلند شدند جلباب (چادر) بر تن کرده، خود را پوشاندند. ابن مکتوم کارش را در محضر پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم
انجام داد و رفت. رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از فاطمه سلام اللّه علیها سوال کردند- که این سوال ها در واقع براي آموزش
ماست- دخترم، ابن مکتوم که نابینا بود و تو را نمی دید، چادر بر سر کردن براي چه بود؟ فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها به پدر
عرضه داشتند، اولًا درست است که ابن مکتوم مرا نمی دید؛ امّا من که او را می دیدم. من راحت نبودم که این طور، بدون چادر،
در حضور یک مرد 1- سوره ي مریم، آیه ي 18 . نامحرم نشسته باشم ولو او نتواند من را ببیند.ثانیاً، درست است ابن مکتوم نابینا
بود. امّا شامّه ي او که کار میکرد و بوي خوش را استشمام می کرد. من عطر استعمال کرده بودم. او بوي مرا می توانست استشمام
کند، لذا من این عبا و چادر را بر خود پوشاندم تا بوي عطر من به شامّه ي ابن مکتوم نرسد 01 این الگوي زن مسلمان است. روایت
دوم این است که فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها بعد از رحلت پدر بزرگوارشان یک بار بیشتر لبخند بر لب هایشان ننشست. پدر که
از دنیا رفت، آن حادثه هاي تلخ و وحشتناك اتّفاق افتاد. علاوه بر داغ سنگین از دست دادن پدري مثل رسول اللّه صلّی اللّه علیه
وآله وسلّم، هجوم به خانه و به آتش کشیده شدن خانه، ضرباتی که بر پیکر این بانوي بزرگوار تاریخ خلقت وارد شد، به شهادت
صفحه 24 از 63
رسیدن فرزندي که در رحم ایشان بود، برخورد خشن با آن حضرت و درهم شکستن استخوان پهلوي حضرت، تازیانه و سیلی
خوردن حضرت، بردن امیرالمومنین علیه السلام به مسجد با حالت جسارت آمیز براي بیعت و دیگر حادثه هاي تلخ، پی درپی وجود
مقدّس و مطهّر فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها را آزرد و کاهید تا اینکه بعد از مدّت کوتاهی، ایشان به شهادت رسیدند. بعد از
رحلت رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، لبخند به لب هاي فاطمه سلام اللّه علیها ننشست مگر چند روز قبل از رحلت آن
حضرت. فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها به اسماء بنت عمیس فرمودند: زن ها که از دنیا می روند، رسم عرب این است که پیکر او را
روي تخته اي می گذارند و یک پارچه 1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43 ، ص 91 . روي بدنش می اندازند و آن را بلند می کنند و
براي دفن می برند و طبیعتاً حجم بدن مرده از روي این پارچه قابل مشاهده است. من امروز و فردایی بیشتر مهمان شما نیستم و از
دنیا خواهم رفت. برایم خیلی دردناك است که من را هم به این صورت بردارند. عفاف و حیا براي بعد از مرگ را ملاحظه کنید.
اسماء عرض کرد در هجرت اوّل، وقتی من با شوهرم به حبشه مهاجرت کرده بودیم، ساکنان آنجا براي مرده هایشان تابوتی درست
میکردند که حجم بدن مرده دیده نمی شد. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها فرمودند: می شود نمونه ي آن چیزي را که می گویی
درست کنی تا من ببینم؟ اسماء هم نیمکت مانندي را سر و ته و پایه هاي آن را به سمت بالا کرد، ترکه هایی روي آن بست و روي
آن پارچه اي انداخت و شبیه یک تابوت شد. وقتی فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها این صحنه را دیدند، گل لبخند بر لب هایشان
نشست و خوشحال شدند. فرمودند: آري، اي اسماء خدا تو را بپوشاند که به این وسیله من را خواهی پوشاند، بله بعد از مرگ چنین
چیزي براي من درست کن تا بدن من را این گونه بردارند 1. روایت دیگر مربوط به روز اول زندگی مشترك امیرالمومنین علیه
السلام و فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها است. پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم به دیدن عروس و داماد آمدند. فرمودند: آنچه کار در
داخل محیط خانه است به عهده ي فاطمه؛ و اي علی! آنچه کار از در خانه به بیرون منزل است، به عهده ي شما. وقتی این تقسیم
کار را کردند، حضرت فاطمه سلام الله علیها با همه ي وجود غرق در سرور و مسرت شدند و گفتند به این خاطر 1- مجلسی، بحا را
لانو ا ر، ج 43 ، ص 189 و 213 . خوشحال شدم که پیغمبر از کاري که مرا در معرض دید نامحرم قرار می دهد، معاف کردند و
کارهاي داخل خانه را به من سپردند 1. مورد چهارم حدیثی ناظر بر حدّ کمال حجاب است. لذا ممکن است براي بعضی ها ثقیل
باشد. پیغمبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلم در مسجد از اصحاب سوال کردند: بهترین چیز براي زن چیست؟ هیچ کس نتوانست
جواب دهد. امیرالمومنین علیه السّلام به منزل نزد همسرشان فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها آمدند و فرمودند: پدر شما در مسجد
چنین سوالی از اصحاب کردند، هیچ کس نتوانست جواب دهد. حضرت فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها فرمودند: من پاسخش را می
دانم. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: چیست؟ حضرت فاطمه سلام اللّه علیها عرضه داشتند بهترین چیز براي یک زن این است که
هیچ نامحرمی او را نبیند و او هم هیچ نامحرمی را نبیند. امیرالمومنین علیه السلام به مسجد برگشتند، عرض کردند یا رسول اللّه! من
جواب سوال شما را می دانم. فرمودند: بگو علی جان، جواب چیست؟ علی علیه السلام همان جواب را بیان کردند. پیغمبر صلی اللّه
علیه وآله وسلم فرمودند: علی جان! جواب را از کجا آوردي؟ حضرت امیر علیه السلام به پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم عرض
کردند: فاطمه ي زهرا سلام الله علیها پاسخ را دادند. پیغمبرکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند: پدر به فداي این دختر باد 2. بار
دیگري پیامبر از اصحاب سوال کردند نزدیکترین حالت زن به خداي متعال چه حالتی است؟ فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها پاسخ
2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43 ، ص 54 . قَعرِ بَیتِها 1: وقتی در عمیق ترین . دادند: فی 1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43 ، ص 81
نقطه ي خانه ي خودش است. دورترین نقطه به در منزل. اینجا ممکن است سوالی پیش آید که پس چرا حضرت فاطمه سلام اللّه
علیها به مسجد رفتند و با ابوبکر مناظره کردند و در مسجد سخنرانی فرمودند؟ چه بود که حضرت زینب سلام اللّه علیها در بازار
کوفه و در آستانه ي ورود به شام سخنرانی کردند؟ یا در مجلس یزید، با یزید گفتگو کردند؟ فاطمه بنت الحسین سلام اللّه علیها
هم صحبت کردند. امّ کلثوم خواهر حضرت زینب سلام اللّه علیها هم سخنرانی کردند. براي پی بردن به پاسخ این سوال باید توجّه
صفحه 25 از 63
کنیم که در اسلام احکام اولیه و احکام ثانوّیه وجود دارد. احکام اولیه، احکام شرایط عادي و طبیعی است. احکام ثانوّیه، احکام
شرایط اضطرار است. از نظر پروردگار، حکم در شرایط عادي با حکم در شرایط اضطرار فرق میکند. در شرایط اضطرار، بسیاري از
چیزهایی که در شرایط عادي ممنوع و حرام است، مجاز و مباح می شود. اَلضَّروراتُ تُبیحُ المَحذُورات : ضرورت ها چیزهایی را که
باید از آنها حذرکرد و ممنوع است، مباح می کند. منتها به چه میزانی مباح میکند. به حدّي که آن ضرورت برطرف شود.
اَلضَّروراتُ تُقَدَّرُ بِقَدَرِها: ضرورت ها فقط به اندازه ي رفع ضرورت، کار را مباح میکند. یک سر سوزن بیشتر انجام بدهیم، باز هم
حرام است. مثال مشهور، فردي است که اگر در شرایط عادي که غذاي حلال در اختیارش است، گوشت گوسفند مرده اي را
بخورد، مرتکب حرام شده 1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43 ، ص 92 . است؛ امّا اگر در بیابانی دچار گرسنگی شدید شود و در
معرض مرگ قرار گیرد به نحوي که اگر چیزي نخورد بمیرد، و هیچ خوراك حلالی هم وجود نداشته باشد، فقط گوسفند مرده اي
در دسترس باشد، در اثر این ضرورت و اضطرار، حرمت از بین می رود. در اینجا بر این فرد گرسنه جایز است که صرفاً به اندازه اي
که از مرگ نجات پیدا کند، از گوشت این گوسفند مرده بخورد. البتّه اگر یک گرم بیشتر بخورد، حرام خواري کرده است. در
بحث حجاب هم، یک حکم شرایط عادي داریم و یک حکم شرایط اضطرار. در شرایط اضطرار که دین خدا و ولایت به خطر
افتاده است، کودتاي خشن سقیفه اتّفاق افتاده است، مسیر ولایت منحرف شده است، حقّ امیرالمومنین علیه السّلام پایمال شده است،
امیرالمومنین علیه السلام هم به دستور پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلم موظّف به سکوت است و فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها
مکلّف به سخن گفتن است، در این شرایط فاطمه ي زهرا سلام الله علیها در خانه، خِمار بر سر کردند، یعنی روسري و مقنعه اي که
سینه را می پوشاند، و جِلباب بر تن کردند، به گونه اي که بر زمین می کشید و زن هاي بنی هاشم دور حضرت را حلقه کردند به
نحوي که هیچ کس حضرت را نمی دید و به مسجد رفتند. وقتی هم خواستند بلند شوند و صحبت کنند، زن هاي بنی هاشم بلند
شدند و دو سرِ پرده اي را گرفتند، پرده بین فاطمه ي زهرا سلام اللّه علیها و جمعیّت فاصله شد. بعد حضرت فاطمه سلام الله علیها
بلند شدند و از پشت پرده شروع به صحبت کردند. در حدي که ضرورت برطرف شود. یا بعد از واقعه ي جانخراس عاشورا که
دستگاه یزیدي می خواهد این حادثه را مسخ کند و واژگونه جلوه دهد و بگوید یک عدّه که از دین پیغمبر خدا خارج شده بودند،
سرکشی کردند و ما آنها را کشتیم؛ این شرایط، شرایط اضطرار است. بنابراین نمی توان این گونه موارد را معیار قرار داد که پس
من هم که زن هستم، اشکالی ندارد در شرایط عادي پشت تریبون بروم و بین یک عدّه مرد نامحرم سخنرانی کنم. سوالی که ممکن
است مطرح شود این است که حجاب براي این است که اندیشه ها و تفکّرات و زیبایی هاي روح زن دیده شود؛ امّا این مسئله با
سخنرانی نکردن زن در اجتماع تضاد دارد؟ پاسخ این است که اوّلًا چه لزومی دارد یک زن اندیشمند و متفکّر حتماً اندیشه ها و
دانش خود را بین مردها عرضه کند. چرا خانم ها مردها را مهم تر از خودشان می دانند که اگر یک زن توانست بین مردها
سخنرانی کند، خیلی شخصیّت پیدا کرده است؛ امّا اگر بین خانم ها سخنرانی کند، آن شخصیّت را پیدا نمی کند؟ ثانیاً، چرا این
خانم نتواند کتاب هاي عمیق و عظیمی تألیف کند که مردها هم از آن استفاده کنند؟ به عنوان مثال، حاجیه خانم امین اصفهانی،
یک زن بود. مجتهد و فقیه مسلّم، عارف بزرگ و مفسّر بزرگ قرآن بود. یک دوره تفسیر قرآن نوشته است که واقعاً کتاب بسیار
عظیمی است. کتاب هاي بزرگی در سیر و سلوك، عرفان و فقه نوشته است، که بسیاري از مردان دانشمند اسلامی از کتاب هاي
ایشان استفاده میکنند. این گونه شخصیّت زن دیده می شود بدون اینکه پیکر جسمانی اش دیده شود. بنابراین تعارضی وجود ندارد.
حجاب یک حکم واجب مسلّم اسلامی و مورد اتّفاق کلیّه ي فِرَق و مذاهب اسلامی است. فرقه هاي اهل سنّت، (حَنبَلی، شافعی،
حَنَفی، مالکی) و گروه هاي شیعه، در اصل حجاب هیچ اختلاف نظري ندارند. حجاب جزو ضروریّات دین است و کسی که
آگاهانه و عمداً ضروریّات دین را انکار کند از دین خارج است و مسلمان نیست. یعنی اگر کسی دانسته و عمداً بگوید ما اصلًا در
اسلام حجاب نداریم، این را آخوندها از خودشان در آورد ه اند، کافر شده است و دیگر مسلمان نیست. این فتواي فقهاي تمام
صفحه 26 از 63
مذاهب اسلامی، از سنّی گرفته تا شیعه است. حجاب ضروريِ دین است.
حدّحجاب
همان گونه که پیشتر اشاره شد، حجاب یک حدّاقل دارد و یک حدّ کمال. حدّاقل حجاب براي زن، پوشیده بودن همه ي پیکر زن
است جز قرص صورت و دست ها از مچ به بعد، آن هم به شرط اینکه زینت نشده باشد. قرص صورتی که رُژ لب، مداد ابرو و مداد
لب و کرم پودر استفاده کرده و ابروها تَتو شده است، قرص صورتی نیست که آشکار بودنش جایز باشد. بلکه باید به حال طبیعی و
زینت نشده باشد. دستی که از مچ به بعد آشکار بودنش مانع ندارد و ممنوع نیست، دستی است که زینت نشده باشد، نه اینکه ناخن
ها مانیکور شده باشد و انواع زیور و زینت ها به دست بسته باشد و توجّه ها را جلب کند. بنا به فتواي اغلب مراجع، پوشاندن دست
آرایش نشده و قرص صورت آرایش نشده واجب نیست. بقیّه ي بدن باید طوري پوشیده شود که نه پوست دیده شود و نه حجم
بدن. یعنی هم پوست بدن دیده نشود، یعنی پارچه اي روي آن باشد که پوست بدن از روي آن پیدا نباشد، و هم حجم بدن دیده
نشود، یعنی لباس به گونه اي نباشد که برجستگی ها و فرورفتگی هاي بدن آشکار باشد. این حدّاقل حجابی است که زن باید
مراعات کند. از این حدّاقل تا حدّ کمال حجاب، طیف گسترده اي وجود دارد. خانمی که چادر خود را طوري می گیرد که بخشی
از قرص صورتش را هم می پوشاند، در واقع از حدّاقل به سمت حدّ کمال حرکت میکند. حدّاقل براي کسی است که تازه می
خواهد حجاب اختیار کند. این حدّاقل براي اینکه کار براي او خیلی سخت نباشد، وضع شده است. امّا کسی که طالب نیل به مراتب
بلند معنوي است و می خواهد به مدارج بلند قرب الهی و مراتب بزرگ عرفانی راه پیدا کند، باید بداند با این حدّاقل، به آن مراتب
و مدارج راه پیدا نمی کندو نایل نمی شود. او به حدّ بیشتري از پوشیدگی نیاز دارد. از سوي دیگر وقتی چنین روح بلندي پیدا کرد،
خود او هم راحت نیست که قرص صورتش کاملًا دیده شود. خود او هم از اینکه صورتش باز باشد کلافه است و طالب این خواهد
بود که خود را بیشتر بپوشاند. بنابراین، حکم شرعی در حدّاقل، آن است که گفته شد؛ ولی در حدّ کمال، هرچه پوشیدگی بیشتر
باشد، مطلوب تر است.در پاسخ این سوال که آیا زیاده روي در حجاب اشکال ندارد؟ باید دانست که اساساً ما در احکام اللّه، زیاده
روي نداریم. منتها باید تناسب عمل را با ظرفیّت روحی شخص سنجید. اگر به کسی که تازه مسلمان شده و به دین راه پیدا کرده
است، بگویید نمازهایت را با مقدّمات و مقارنات و تعقیبات و نوافل بخوان، ادعیه را هم بخوان؛ می گوید من از خیر این مسلمانی
گذشتم. او ظرفیّت این همه عبادت را ندارد. مثل بچّه ي نوزادي است که تازه می خواهد غذا خور شود. دو قاشق حریره ي بادام به
او بدهند، سیر می شود. نمی شود به او یک پرس چلوکباب داد، او را میکشد. امّا نمی شود گفت یک پرس چلوکباب خوردن
زیاده روي و افراط است. کسی که سنّش بالا رفت و بیست ساله شد، یک پرس چلوکباب براي او کاملًا مناسب است. پس باید
ببینیم حدّ عمل با ظرفیّت روحی فرد چقدر سازگار و متناسب است. تا جایی که روح شخص می طلبد و می کشد، عمل به احکام
اللّه، هرچه غنی تر و پر عیارتر باشد، بهتر و زیباتر است. می گویند آیا در شرایط کنونی جامعه، حجاب خیلی زیاد، جلب توجّه نمی
کند؟ جواب این است که گاهی اوقات شرایط بیرونی می خواهد ما را به سمت دور شدن از ضابطه ها بکشاند. به هیچ وجه نباید به
این شرایط بیرونی تسلیم شد. به جاي اینکه ما دست از معیارها برداریم، شرایط را باید تغییر دهیم. ممکن است گفته شود اگر
چادري به سرم کنم که فقط قرص صورت و دو دستم از مچ به پایین معلوم باشد، مسخره ام میکنند؛ پس این کار را نکنم. امّا باید
دانست خانم ها شرعاً ا جازه ندارند با چنین توجیهاتی از حدّاقل حجاب، پایین تر بیایند. هر خانم که به جمع باحجاب ها و چادري
ها ملحق می شود، شرایط و زمینه ي مساعدتري براي اینکه دیگر خانم ها به سمت حجاب و چادر بیایند، فراهم می سازد؛ چنانکه
هر زنی که به خودآرایی و خودنمایی در جامعه می پردازد، زمینه ي مساعدتري را براي اینکه دیگر خانم ها نیز به همین سو کشیده
1- براي . شوند به وجود می آورد. براي عادي شدن و جلب نظر نکردن حدّ کمال حجاب، باید از همین نکته استفاده کرد 1
صفحه 27 از 63
توضیحات بیشتر رجوع شود به فصل هاي سوم و چهارم. در مورد بحث طرّاحی حجابهاي جذّاب و زیبا نیز باید دقّت کرد که از دید
قرآن کریم و اسلام، لباس، زینت انسان است. خداي متعال می فرماید: یا بَنی آدَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکم لِباساً یُواري سَواتِکُم وَ ریشاً 1: اي
فرزندان آدم، براي شما لباسی فرو فرستادیم که هم پوشاننده ي پیکر و عورت هاي شما و هم مایه ي زینت و زیبایی شماست. پس
لباس دو کارکرد دارد: یکی پوششی و دیگري زینت. از دید قرآن لباس زینت است؛ امّا حجاب پوشاننده ي زینت است. لباس براي
زیباتر شدن است. حجاب براي مخفی شدن زیبایی هاست. حجابِ زیبا و قشنگ یعنی نقضِ غرض. حجاب براي پوشاندن قشنگی و
زیبایی است. حجاب براي این است که زیبایی هاي بدن را بپوشاند تا زیبایی هاي روح، اندیشه، افکار، دانش، روحیّات و خلقیّات
زن دیده شود. وقتی می گویند برویم حجاب زیبایی براي خانم ها درست کنیم که خانم ها رغبت کنند از آن استفاده نمایند؛ باید
گفت حجاب زیبا که حجاب نیست، لباس است. فرق است بین لباس و حجاب. لباس در نهایت زیبایی، اما حجاب در نهایت
پوشانندگی زیبایی. بعضی از چادرهایی که خانم ها به سر میکنند، گل هایی دارد، برق می زند، نقش و طرحهاي مختلف دارد. این
اصلًا حجاب نیست. ولو این خانم خیلی هم قشنگ خودش را پوشانده باشد این پارچه با این زرق و برق و گل و بوته، همه ي نگاه
- ها را به سمت بدن این زن خیره میکند. چون توجّه را به سمت جسم زن جلب کرد، دیگر از حجاب بودن بیرون آمده است. 2
. سوره ي اعر اف، آیه ي 26
فصل سوم :